جدول جو
جدول جو

معنی پیلوت

پیلوت((لُ))
شمعک، طبقه همکف ساختمان که ارتفاع آن از بقیه طبقه ها کمتر است و معمولاً به عنوان پارکینگ و موتورخانه و یا انباری استفاده می شود
تصویری از پیلوت
تصویر پیلوت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پیلوت

پیلور

پیلور
سوداگَر، فروشندۀ دوره گرد و خرده فروش که اشیای خرده ریزه مانند نخ، سوزن، مهره و مانند آن می فروشد، سَقَط فُروش، سَقَطی، چَرچی، خُردِه فُروش، پیلِه وَر
اَبریشَم فُروش، فروشندۀ قز، قَزّاز، اَبریشَمی، کسی که پیله می خرد و ابریشم می ریسد
پیلور
فرهنگ فارسی عمید

پیلور

پیلور
دریچه ای در پایین معده که محتویات معده از طریق آن وارد روده می شود، باب المعده
فرهنگ فارسی عمید

پیلوه

پیلوه
نهری بجانب شمال شرقی روسیه و آن از کوه اووالی واقع در حدود ایالت دولکدا سرچشمه گیرد و در خطۀ پرم، بسوی جنوب غربی جاری شود و پس از طی مسافتی در حدود 100 هزار گز بنهر کامه که از رودخانه های تابع ولگا میباشد ریزد. قسمت اعظم از مجرای آن برای سیر ’صال’، یعنی تیرهای به هم بسته صلاحیت دارد و مجرایش به التمام برای سیر سفائن مناسب است. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

پیلون

پیلون
نوعی از حریر لطیف که از آن اقمشۀ نفیس کنند. (شعوری ج 1 ص 261)
لغت نامه دهخدا