جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پیغاله

پیغاله

پیغاله
قدح شراب خوری، پیاله، ساغر، برای مِثال گَر به پیغاله از کدو فکنی / هست پنداری آتش اندر آب (عنصری - ۳۲۶)
پیغاله
فرهنگ فارسی عمید

پیغاله

پیغاله
صورتی از پیاله یا شیشه و یا اصل آن و کلمه پیاله خود یونانی است. قدح شراب. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی). قدح و کاسۀ شراب. (برهان). جام:
گر به پیغاله از کدو فکنی
هست پنداری آتش اندر آب.
عنصری
لغت نامه دهخدا

پیغاره

پیغاره
طعنه سرزنش ملامت: سه چیزت بباید کزو چاره نیست و زان نیز بر سرت پیغاره نیست... (شا. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار

پیغوله

پیغوله
بِیغوله، کنج، گوشه، بیراهه، گوشۀ خانه، ویرانه، گوشه ای دور از مردم، بیغله، پیغله، گُرِنج
پیغوله
فرهنگ فارسی عمید

پیغاره

پیغاره
سخن کنایه آمیز که معمولاً به منظور توهین یا تمسخر و سرزنش بر زبان می آید، سَرزَنِش، سَرکوفت، مَلامَت، زاغ پا، بیغارِه، تَفش، عِتیب، تَفشِه، طَعنِه، نِکوهِش، سَراکوفت، تَفشَل، بیغار
برای مِثال سه چیزت بباید کزاو چاره نیست / وز آن نیز بر سرت پیغاره نیست (فردوسی - ۴/۴)
پیغاره
فرهنگ فارسی عمید

پیغوله

پیغوله
کنج و گوشه، دور از مردم، گوشه خانه، بیغوله، پیغله، بیغله
پیغوله
فرهنگ فارسی معین