جدول جو
جدول جو

معنی پیش پا افتاده

پیش پا افتاده((ش ِ اُ دِ))
بی قدر، ناچیز
تصویری از پیش پا افتاده
تصویر پیش پا افتاده
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پیش پا افتاده

پیش پاافتاده

پیش پاافتاده
برابر پای ساقط شده و افکنده، مبتذل، معلوم همه کس آنچه که همه کس داند آشکار: زلف او را رشته جان گفتم و گشتم خجل زانکه این معنی چو زلفش پیش پاافتاده است. (ملا شیدای هندی)، آنچه که فراوان و بسیار باشد آنچه که به آسانی بدست آید
فرهنگ لغت هوشیار

پیش پاافتاده

پیش پاافتاده
چیز مبتذل، پست و بی قدروقیمت، آنچه همه کس بداند، آنچه آسان به دست آید
پیش پاافتاده
فرهنگ فارسی عمید

پیش پاافتاده

پیش پاافتاده
برابر پای ساقط شده و افکنده، در اصطلاح، ذلیل و حقیر. که درخور توجه واعتنا نیست، مبتذل، معلوم همه کس. آسان. که همه کس داند. که همه جا هست. صاحب آنندراج گوید کنایه از بسیار نزدیک و آشکار است:
درز نبود معنی درپیش پاافتاده را
از سواد سایۀ پای چراغ این روشن است.
ملامفید بلخی.
زلف او را رشتۀ جان گفتم و گشتم خجل
ز آنکه این معنی چو زلفش پیش پاافتاده است.
ملا شیدای هندی
لغت نامه دهخدا