معنی پیش آمد
پیش آمد
((مَ))
حادثه، روی داد
تصویر پیش آمد
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پیش آمد
پیش آمد
پیش آمد
آکسیدانت
فرهنگ واژه فارسی سره
پیش آمد
پیش آمد
حادثه قضیه رویداد سانحه عارضه
فرهنگ لغت هوشیار
پیش آمدن
پیش آمدن
نزدیک آمدن، تقدم، استقبال، بحضور آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
پیش آمدن
پیش آمدن
نزدیک آمدن، اتفاق افتادن، روی دادن
فرهنگ فارسی معین
پی آمد
پی آمد
عارضه، حادثه
فرهنگ فارسی معین
خوش آمد
خوش آمد
خیرمقدم
فرهنگ واژه فارسی سره
پیش مزد
پیش مزد
آوانس
فرهنگ واژه فارسی سره
پیش درآمد
پیش درآمد
مقدمه
فرهنگ واژه فارسی سره
خوش آمد
خوش آمد
چاپلوسی، تملق
فرهنگ لغت هوشیار