آنکه پیراهن وی دریده و چاکدار باشد، جامه بتن دریده از مستی: زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست. نرگسش عربده جوی و لب افسون کنان نیمشب دوش ببالین من آمد بنشست... (حافظ)
که پیراهن وی دریده باشد، جامه بتن دریده از مستی. مست ِ دریده پیراهن: زلف آشفته و خوی کرده وخندان لب و مست پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی دردست نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان نیمشب مست ببالین من آمد بنشست. حافظ