جدول جو
جدول جو

معنی پیازچه

پیازچه((چِ))
پیاز خرد، پیاز کوچک، گونه ای از پیاز و کوچک تر از پیاز که جزو سبزی های خوردنی استفاده می شود
تصویری از پیازچه
تصویر پیازچه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پیازچه

پیازچه

پیازچه
پیاز کوچک، نوعی پیاز که بیخ آن کوچک تر و نازک تر است و جزء سبزی های خوردنی است و آن را خام می خورند
پیازچه
فرهنگ فارسی عمید

پیازچه

پیازچه
مصغر پیاز. پیاز خرد، قسمی از احرار بقول با کونۀ خرد برنگ و طعم پیاز و ساقی سبز و باریک و دراز و میان کاواک. قسمی سبزی خوردنی و آن پیازی باشد با کونۀ خرد و ساقۀ میان تهی سبز بلند باریک
لغت نامه دهخدا

پیازه

پیازه
دو پیازه،
- دوپیازه، طعامی است. رجوع به دوپیازه شود. (از لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی)
لغت نامه دهخدا

پیاچه

پیاچه
قصبه ای در جزیره سیسیل (صقلیه) ، واقع در 30 هزارگزی جنوب شرقی شهر کالتانیرته. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

بیازره

بیازره
جمع بیزار، پارسی تازی گشته بازداران، بازاریان (کشاورزان)
بیازره
فرهنگ لغت هوشیار

پرازده

پرازده
گلوله ای از خمیر که به جهت پختن نان آماده کرده باشند چانه چونه، تکه اضافی که از گلوله خمیر میگیرند هنگامی که گلوله از اندازه بزرگترباشند، آرد خشکی که زیر گلوله خمیر پاشند، نان کوله رفته در تنور
فرهنگ لغت هوشیار