جدول جو
جدول جو

معنی پی آوردن

پی آوردن((~. وَ دَ))
تاب آوردن، طاقت داشتن
تصویری از پی آوردن
تصویر پی آوردن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پی آوردن

پی آوردن

پی آوردن
دنبال کردن نشان پای. برداشتن ایز: زکریا به آن درخت درشد، ایشان پی همی آوردند چون به آنجا رسیدند، گفتند ندانیم اکنون کجا شد. (ترجمه طبری بلعمی)
لغت نامه دهخدا

پیه آوردن

پیه آوردن
پیه گرفتن در آمدن پیه گرد عضوی، 0 نابینا شدن: بعد عمری کامشب آن مه محفل آرای منست پیه اگر چشم رقیب آرد چراغم روشنست
فرهنگ لغت هوشیار

پیه آوردن

پیه آوردن
کنایه از چاق شدن، انباشته شدن چربی در عضوی از بدن
پیه آوردن
فرهنگ فارسی عمید

پس آوردن

پس آوردن
مراجعت دادن چیزی. رد کردن چیزی خریده به مالک اوّلی آن
لغت نامه دهخدا