پهی پهی خرزَهرهحَنظَل، میوه ای گرد و به اندازۀ پرتقال با طعم بسیار تلخ که مصرف دارویی دارد، اَبوجَهل، پَژَند، شَرَنگ، کَبَستو، خَربُزِۀ اَبوجَهل، پَهنور، فَنگ، هِندِوانِۀ اَبوجَهل، گَبَست، کَرَنج، حَنظَلِه، عَلقَم، کَبَست فرهنگ فارسی عمید
پهی پهی خرزهره. (برهان) ، پهنور. (آنندراج). حنظل و آن را خربزۀ تلخ هم میگویند. (برهان). دفلی، در زبان شیرخوارگان: خوب. بَهی لغت نامه دهخدا
پری پری فرشته، جن، همزاد، در فرهنگ عوام، موجودی بسیار زیبا نیکوکار و نامرئی که گاه خود را نشان می دهد و با جمالش انسان را فریفته خود می کند فرهنگ نامهای ایرانی
سهی سهی صفت سرو، راست، نام همسر ایرج پسر فریدون پادشاه پیشدادی، از شخصیتهای شاهنامه فرهنگ نامهای ایرانی