جدول جو
جدول جو

معنی پولیش

پولیش((پُ))
گرد مایع که برای پرداخت کردن یا حفاظت سطح، روی آن می مالند، ماده ای حاوی عوامل شیمیایی یا ساینده جهت برق انداختن سطوح مختلف، پرداخت (واژه فرهنگستان)
تصویری از پولیش
تصویر پولیش
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پولیش

پولیپ

پولیپ
ایجاد نسج مخاطی اضافی در درون حفره های طبیعی بدن بکشل غده یا تومورهای کروی یا بیضوی شکل باندازه های مختلف از یک وزن تا یک سیب. گاهی ممکنست که این پولیپها مشی بد خیمی گیرند و ایجاد غده های سرطانی کنند. یا پولیپ بینی. غده و پولیپی که در داخل حفره بینی از رشد غیر طبیعی مخاط داخلی آن بوجود آید بواسیر لحمی بینی. یا پولیپ رحم. پولیپی که در داخل رحم از رشد غیر طبیعی مخاط آن بوجود می آیدبچه خور بواسیر لحمی رحم. یا پولیپ گوش. پولیپی که در داخل گوش میانی یا داخلی و یا مجرای گوش خارجی تولید شود بواسیر لحمی اذن
فرهنگ لغت هوشیار

پولیپ

پولیپ
برآمدگی گوشتی در غشای مخاطی معده، رودۀ بزرگ، مثانه، رحم یا بینی که ممکن است سبب تولید سرطان شود
پولیپ
فرهنگ فارسی عمید

پولیپ

پولیپ
پلیپ، تومور پایه داری از بافت های تازه نمو کرده است که خصوصاً در غشاهای مخاطی مانند بینی، مثانه، معده، روده بزرگ یا رحم پدید می آید. اغلب خوش خیم است اما ممکن است بدخیم شود
پولیپ
فرهنگ فارسی معین

پولین

پولین
در باب عملی اطلاق میشد که بوسیلۀ آن طلبکاری می توانست الغای حکمی را که بدهکاری برای اثبات حق خود بتقلب صادر کرده است بخواهد
لغت نامه دهخدا

پولیا

پولیا
دهی ازدهستان حومه بخش اشنویه شهرستان ارومیّه، واقع در 4 هزارگزی شمال خاوری اشنویه و سه هزارگزی شمال باختری راه ارابه رو نالیوان، کوهستانی، سردسیر، دارای 120تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات و توتون، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی جاجیم بافی، راه آنجا مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا