جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پوچ شدن

پوچ شدن

پوچ شدن
فاسد شدن چیزی. یا پوچ شدن مغز. مختل گشتن فکر از کار افتادن عقل
پوچ شدن
فرهنگ لغت هوشیار

نوچ شدن

نوچ شدن
چسبناک شدن دست بر اثر تماس با مایعی چسبناک و شیرین چون عسل و شیره و شربت و مانند آن. نیز رجوع به نوچ شود
لغت نامه دهخدا

پاک شدن

پاک شدن
پاگیزه گردیدن، طهارت، طاهر شدن، تطهر پاک گردیدن پاکیزه گردیدن طاهر شدن طهارت طهر، منزه بودن تبارک تقدیس، از حیض بر آمدن قطع شدن خون حیض ماهیانه در وقتی که زن هنوز بسن یاس نرسیده است اقراء، صفای باطن یافتن، انجلا پس از خسوف و کسوف، سترده شدن زدوده شدن زایل شدن، یا از عیب یا عوار پاک شدن، برائت یافتن، یا از وام و جز آن پاک شدن، پرداختن آن برائت
فرهنگ لغت هوشیار