جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پوت

پوت

پوت
واحد اندازه گیری وزن در روسیه، برابر ۱۶ کیلوگرم
خوراک قلیه که از جگر گوسفند درست کنند، قلیه پوتی، تابعِ لوت، طعام، برای مِثال عشق باشد لوت وپوت جان ها / جوع از این روی است قوت جان ها (مولوی - ۴۵۴)
پوت
فرهنگ فارسی عمید

پوت

پوت
مهمل لوت، در جملۀ اتباعی لوت و پوت این کلمه آمده است:
شیرخواره کی شناسد ذوق لوت
مر پری را بوی باشد لوت و پوت،
مولوی،
عشق باشد لوت و پوت جانها
جوع از اینروی است قوت جانها،
مولوی،
لوت بمعنی طعام است و پوت چون تابعی برای آن، و کلمه دیگری هست و آن قلیه پوتی است که از جگر گوسفند سازند واز این رو در لغت نامه ها گمان برده اند که یکی از معانی پوت جگر است، واﷲ اعلم، و صاحب برهان گوید: نوعی از خربزه هم هست
بود. پوط. وزنی از اوزان روس معادل با پنج من و نیم تبریز
لغت نامه دهخدا

پوت

پوت
تهی، خالی، پوک، واحد وزن در حدود، /۴۰۰ کیلوگرم، هر چیز بی مغز توخالی غوزه های پنبه پس از خارج کردن وش پوسته.، ریزه سنگ به اندازه های تسبیح که به عنوان ابزار بازی استفاده
فرهنگ گویش مازندرانی

آوت

آوت
خروج ورزشکار یا توپ یا هر وسیله دیگر بازی از حدودی که مشخص شده
آوت
فرهنگ لغت هوشیار