معنی پنکه
پنکه
((پَ کِ))
بادبزن برقی
تصویر پنکه
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پنکه
پنکه
پنکه
بادبزن که از سقف آویزان کنند وبا برق یا بی آن بحرکت آید، بادبزن برقی
فرهنگ لغت هوشیار
پنکه
پنکه
بادزن برقی
فرهنگ فارسی عمید
پنکه
پنکه
بادزن که از سقف آویزند و با برق یا بی آن به حرکت آید
لغت نامه دهخدا
پنکه
پنکه
پس انداز، اندوخته
فرهنگ گویش مازندرانی
آنکه
آنکه
آنکس که کسی که هر کس که
فرهنگ لغت هوشیار
پناه
پناه
امان
فرهنگ واژه فارسی سره
رنکه
رنکه
تازی گشته شاه ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
زنکه
زنکه
برای تحقیر و توهین زن استعمال شود زنیکه
فرهنگ لغت هوشیار
حنکه
حنکه
زن دانا و آزموده
فرهنگ لغت هوشیار