معنی پنج و شش - فرهنگ فارسی معین
معنی پنج و شش
- پنج و شش((پَ جُ ش ِ))
- حواس پنجگانه و جهات شش گانه
تصویر پنج و شش
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پنج و شش
پنج و شش
- پنج و شش
- حواس خمسه و جهات شش گانه:
پس بپرسیدش که این احوال خوش
که برونست از حجاب پنج و شش.
مولوی
لغت نامه دهخدا
پنج و ده
- پنج و ده
- معامله. سروکار:
خردان و بزرگان فلک را بگه سعد
جز با شه ما با دگران پنج و دهی کو؟
سنائی
لغت نامه دهخدا