تخم مرغ و میوه ای که درون آن گندیده و ضایع شده باشد. (برهان قاطع). و گویند مرغ بیضه ای را پلغده کرد، یعنی گنده کرد و بچه نیاورد. پوسیده و درهم شده. (فرهنگ رشیدی) : دو خایه گنده پلغده شده هم اندر وقت شکست و ریخت همانجا سپیده و زرده. سوزنی. غَرقلَه، پلغده گردیدن تخم مرغ و خربزه. (منتهی الارب)