جدول جو
جدول جو

معنی پلارک

پلارک((پَ رُ))
فولاد جوهردار، شمشیر جوهردار، پرالک، بلالک، بلارک
تصویری از پلارک
تصویر پلارک
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پلارک

پلارک

پلارک
جنسی است از پولاد گوهر دار آهن جوهردار جنسی است از آهن پولاد هندی بلارد بلالک، شمشیر تیغ جوهردار پرند، جوهر شمشیر جوهر تیغ
فرهنگ لغت هوشیار

پلارک

پلارک
بَلارَک، فولاد گوهردار، شمشیر گوهردار، بَلالَک، پَرالَک، پَلالَک
پلارک
فرهنگ فارسی عمید

پلارک

پلارک
پَلالُک. جنسی است از پولاد گوهردار. جنسی است از آهن پولاد هندی. (نسخه ای از لغت نامۀ اسدی). بلارک. بلالک:
چه چیز است آن رونده تیر خسرو
چه چیز است آن پلالک تیغ برّان
یکی اندر دهان حق زبان است
یکی اندر دهان مرگ دندان.
عنصری (از لغت نامۀ اسدی).
بدست هر یک از ایشان یکی پلارک تیغ
چنانکه باشد در دست دیو شعلۀ نار.
(از لغت نامۀ اسدی نخجوانی).
از آن آهن لعل گون تیغ چار
هم از روهنی و پلارک هزار.
اسدی.
چو بر دریا زند تیغپلالک
به ماهی گاو گوید کیف حالک.
نظامی.
، شمشیر. تیغ جوهردار. پرند:
با پلارک پلالک و برزن
آن دو تیغ است و آن یکی مسکن.
(فرهنگ منظومه از فرهنگ جهانگیری).
دستت از جان خصم نگذارد
چون برآید پلارکت ز میان.
سنجر کاشی.
، جوهر شمشیر. جوهر تیغ:
و لابأس ان نذکر ما عرفناه من جهه ذوی البصر بجواهر السیوف مستفاده من الهنود. واشرف انواعه و اسرفها یسمی پلارک بالباء المعربه بالفاء و منه سیوفهم النفیسه و خناجر هم الثمینه... (کتاب الجماهر بیرونی ص 254).
حصرم دیدی کزو چکدمی
در معرکه بین پلارک وی.
خاقانی (از فرهنگ جهانگیری).
پلارک چنان تافت از روی تیغ
که در شب ستاره ز تاریک میغ.
نظامی (از فرهنگ رشیدی).
درفشان یکی تیغ چون چشم گور
پلارک برو تافت چون پرّ مور.
نظامی (از فرهنگ رشیدی)
لغت نامه دهخدا

پلالک

پلالک
جنسی است از پولاد گوهر دار آهن جوهردار جنسی است از آهن پولاد هندی بلارد بلالک، شمشیر تیغ جوهردار پرند، جوهر شمشیر جوهر تیغ
فرهنگ لغت هوشیار

بلارک

بلارک
فولاد گوهردار، شمشیر گوهردار، بَلالَک، پَلارُک، پَرالَک، پَلالَک، برای مِثال بلارک به گاورسۀ نقره گون / ز نقره برآورده گاورس خون (نظامی۵ - ۹۶۹)، جوهر تیغ
بلارک
فرهنگ فارسی عمید