معنی پف تلنگر - فرهنگ فارسی معین
معنی پف تلنگر
- پف تلنگر((پُ تِ لِ گَ))
- نان از شب مانده که بار دیگر بر سر آتش نهاده و نرم کنند
تصویر پف تلنگر
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پف تلنگر
پف تلنگر
- پف تلنگر
- نان از شب مانده که بار دیگر بر یر آتش نهاده و نرم کنند
فرهنگ لغت هوشیار
پف تلنگر
- پف تلنگر
- از پف بمعنی دم و تلنگر، زدن با نوک ناخن وسطی فشرده به ابهام، نان از شب مانده که بار دیگر بر سر آتش نهاده و نرم کنند
لغت نامه دهخدا