معنی پشتیبانی
پشتیبانی
یاری، حمایت
تصویر پشتیبانی
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پشتیبانی
پشتیبانی
پشتیبانی
تضمین، حمایت
فرهنگ واژه فارسی سره
پشتیبانی
پشتیبانی
یاری یارمندی، کمک مدد مظاهرت
فرهنگ لغت هوشیار
پشتیبانی
پشتیبانی
کمک، مدد، حمایت
فرهنگ فارسی عمید
پشتیبانی
پشتیبانی
یاری. یارمندی. حمایت. مدد. مظاهرت. کمک
لغت نامه دهخدا
پشتیبانی
پشتیبانی
تایید، تقویت، حفظ، حمایت، طرفداری، محافظت، مدافعه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
کشتیبانی
کشتیبانی
ناخدایی. ملاحی. (ناظم الاطباء). ملاحیه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
کشتیبانی
کشتیبانی
ملاحی، ناخدایی، ناوبانی، ناوخدایی، ناوداری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پشتیبان
پشتیبان
حامی، تضمینی
فرهنگ واژه فارسی سره
پشتیبان
پشتیبان
یااری دهنده
فرهنگ لغت هوشیار