جدول جو
جدول جو

معنی پشتی

پشتی((پُ))
هر چیزی که پشت سر گذاشته و به آن تکیه بدهند، کمک، یاور، یاری کردن، کمک کردن
تصویری از پشتی
تصویر پشتی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پشتی

پشتی

پشتی
هر چیزی که پشت سر بگذارند و بان تکیه دهند و حامی ونگهبان هم گویند
فرهنگ لغت هوشیار

پشتی

پشتی
قرارگرفته در پشت چیزی، هر چیزی که پشت سر بگذارند و به آن تکیه بدهند، کنایه از پشت وپناه، حامی، یار و یاور، کنایه از نگهبان، کنایه از حمایت، برای مِثال که ایشان به پشتی من جنگ جوی / سوی مرز ایران نهادند روی (فردوسی - لغت نامه - پشتی)
پشتی
فرهنگ فارسی عمید