جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پشتدار

پشتدار

پشتدار
پشتوان. پشتیبان. پشت و پناه. یاریگر. مددکار. پشتوار:
ور همی بیند چرا نبود دلیر
پشتدار و جان سپار و چشم سیر.
مولوی.
نه مار را مدد و پشت دار موسی خواست
نه لحظه لحظه ز عین جفا وفا سازد.
مولوی (از رشیدی) (از فرهنگ شعوری).
، هر چیز که به او ضخامتی باشد خصوصاً از جنس پوشیدنی. (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا

پشت دار

پشت دار
پشتیبان، پشت وپناه، چیزی یا کسی که دارای پشت وپناه باشد
پشت دار
فرهنگ فارسی عمید

پشتکار

پشتکار
سعی و کوشش در کار، قوۀ انجام دادن و به پایان رساندن کاری، استقامت و پایداری در پیش بردن امری
پشتکار
فرهنگ فارسی عمید