جدول جو
جدول جو

معنی پشتاره

پشتاره((پُ رَ))
آن اندازه بار که با پشت توان حمل کرد، پشتواره
تصویری از پشتاره
تصویر پشتاره
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پشتاره

پشتاره

پشتاره
پشتواره، باری که بتوان آن را به پشت برداشت، پشته، کوله بار
پشتاره
فرهنگ فارسی عمید

پشتاره

پشتاره
مخفف پشتواره است و آن مقداری باشد از هر چیز که به پشت توان برداشت. (برهان قاطع). پشتوار. (فرهنگ شعوری). پشت باره. کوله بار. بسته که به پشت توان کشید. بار. حمل: اِبالهو اُباله، پشتارۀ کلان از هیزم. بُله،پشتاره ای کلان از هیزم. ضبرالکتب، پشتاره کرد و یک جای کرد کتابها را. (منتهی الارب) ، پشتیبان. پشتیوان
لغت نامه دهخدا

پشتیاره

پشتیاره
آن مقدار بار که با پشت توان حمل کرد پشتاره کوله بار
پشتیاره
فرهنگ لغت هوشیار

پشتواره

پشتواره
باری که بتوان آن را به پشت برداشت، پشته، کوله بار
پشتواره
فرهنگ فارسی عمید