معنی پشت گوش انداختن - فرهنگ فارسی معین
معنی پشت گوش انداختن
- پشت گوش انداختن((پُ تِ. اَ تَ))
- در انجام دادن کاری سستی و اهمال کردن
تصویر پشت گوش انداختن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پشت گوش انداختن
پشت گوش انداختن
- پشت گوش انداختن
- دیر انجام دادن در انجام دادن کاری مسامحه کردن، مماطله
فرهنگ لغت هوشیار
پشت گوش انداختن
- پشت گوش انداختن
- دیر انجام کردن. مماطله کردن. بسپوختن. سپوزکاری کردن
لغت نامه دهخدا