جدول جو
جدول جو

معنی پشت داشتن

پشت داشتن((~. تَ))
همت داشتن، پشتکار داشتن، حامی داشتن، پشتوانه داشتن
تصویری از پشت داشتن
تصویر پشت داشتن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پشت داشتن

پشت گاشتن

پشت گاشتن
زمینهای موجود را برای زراعت بین دهقانان بحکم قرعه توزیع کردن، یا پشت کردن بر چیزی. ترک آن گفتن، یا پشت کردن کتاب. جلد کردن آن تجلید
فرهنگ لغت هوشیار

پشت گاشتن

پشت گاشتن
برگشتن. بازگشتن. پشت برگردانیدن و دور شدن. پشت بگردانیدن. پشت کردن. پشت نمودن. تولیه. تَولّی:
سبک پشت بر یکدگر گاشتند
ز دل کینه بر خاک بگذاشتند.
فردوسی.
که بر من چنین پشت برگاشتی
برین دژ مرا خوار بگذاشتی.
فردوسی.
همه پشت بر تاجور گاشتند
میان سوارانش بگذاشتند.
فردوسی.
، بهزیمت رفتن. گریختن. فرار کردن:
یکی پشت بر دیگری برنگاشت
بنگذاشت آن پایگه را که داشت.
فردوسی.
چو گویند کز جنگ برگاشت پشت
از آن به که گویند دشمنش کشت.
اسدی
لغت نامه دهخدا

پاس داشتن

پاس داشتن
پاسبانی کردن نگاهبانی کردن پاییدن نگاهداشتن محافظت کردن حفظ حراست پاسیدن، رعایت کردن مراعات کردن ملاحظه کردن ادب کردن، مراقبت کردن نوبت نگاهداشتن رصد کردن، جستجو کردن تفتیش کردن، یا خود را پاس داشتن، خود را محافظت کردن تحرس احتراس
فرهنگ لغت هوشیار