معنی پسرخوانده پسرخوانده((~. خا دِ)) پسری که زنی یا مردی او را به جای پسر خود گرفته است تصویر پسرخوانده فرهنگ فارسی معین
پسرخوانده پسرخوانده نسبت پسری که مردی یا زنی او را به فرزندی پذیرفته باشد به آن مرد یا زن، پسرگیر فرهنگ فارسی عمید
پس خواندن پس خواندن کسی را دعوت بباز گشتن کردن، یا پس خواندن صیغه. (عقد)، فسخ کردن صیغه فرهنگ لغت هوشیار
پس خواندن پس خواندن خواندن کسی را که بازگردد. مراجعت خواستن از کسی. دعوت به بازگشت کردن. - پس خواندن صیغه، فسخ کردن عقدی. فسخ کردن با عبارات رسمی لغت نامه دهخدا