جدول جو
جدول جو

معنی پس آوردن

پس آوردن((~. وَ دَ))
مراجعت دادن، برگرداندن چیزی
تصویری از پس آوردن
تصویر پس آوردن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پس آوردن

پس آوردن

پس آوردن
مراجعت دادن چیزی. رد کردن چیزی خریده به مالک اوّلی آن
لغت نامه دهخدا

پی آوردن

پی آوردن
دنبال کردن نشان پای. برداشتن ایز: زکریا به آن درخت درشد، ایشان پی همی آوردند چون به آنجا رسیدند، گفتند ندانیم اکنون کجا شد. (ترجمه طبری بلعمی)
لغت نامه دهخدا

پس آورد

پس آورد
رد کردن چیزی مراجعت دادن: کتابی که گرفته بود پس آورد
پس آورد
فرهنگ لغت هوشیار

پاپس آوردن

پاپس آوردن
قطع نظر کردن، واگذاشتن، باز ماندن از طلب بعجز، منهزم شدن در رزم
پاپس آوردن
فرهنگ لغت هوشیار