پی آوردن پی آوردن دنبال کردن نشان پای. برداشتن ایز: زکریا به آن درخت درشد، ایشان پی همی آوردند چون به آنجا رسیدند، گفتند ندانیم اکنون کجا شد. (ترجمه طبری بلعمی) لغت نامه دهخدا
پاپس آوردن پاپس آوردن قطع نظر کردن، واگذاشتن، باز ماندن از طلب بعجز، منهزم شدن در رزم فرهنگ لغت هوشیار