معنی پس انداز کردن - فرهنگ فارسی معین
معنی پس انداز کردن
- پس انداز کردن((~. کَ دَ))
- ذخیره کردن، صرفه جویی کردن
تصویر پس انداز کردن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پس انداز کردن
پس انداز کردن
- پس انداز کردن
- یخنی نهادن. ذخیره کردن. اندوختن. پس دست نگاه داشتن. پستائی کردن. پس افکندن. اذّخار
لغت نامه دهخدا
ور انداز کردن
- ور انداز کردن
- اندازه چیزی را بنظر تعیین کردن، چیزی یا کسی را بدقت نگریستن از نظر گذرانیدن: سر تا پای او را ورانداز کرد
فرهنگ لغت هوشیار