معنی پریشب
- پریشب((پَ شَ))
- شب قبل از دیشب، د و شب پیش
واژههای مرتبط با پریشب
پریشب
- پریشب
- دو شب پیش
پریشب
- پریشب
- شب پیش از دیشب، دو شب پیش، شب گذشته، پَرَندوش، پَریدوش، پَردوش، پَرَند، پَرَندوار
پریشب
- پریشب
- دو شب پیش. شب پیش ازشب گذشته. پرندوش (پریدوش ؟). پردوش. بارحۀ اولی
پریشا
- پریشا
- پری شاه، شاه پری ها
پریشن
- پریشن
- پریشان
پریشم
- پریشم
- ابریشم
پریشن
- پریشن
- پریشان، پراکنده، افشانده، آشفته، درهم برهم، شوریده
پریشن
- پریشن
- پریشان، به باد داده، در ترکیب با واژه های دیگر معنی پریشان دهد، خاطر پریش، زلف پریش، پریش
پریاب
- پریاب
- نام رودخانه ای در فارس در ناحیۀ رستم از بلوک ممسنی. پریاب از چشمۀ مودکان برخاسته از کنارۀ قلعۀ طوس گذشته به آب چشمۀ اسری و آب چشمۀ حاجت پیوسته رود خانه چال موره گردد. (فارسنامۀ ناصری نسخۀ خطی)