اَلَک، وسیله ای گرد و دیواره دار با سطح سوراخ سوراخ معمولاً ریز که برای جدا کردن ناخالصی، گَردها یا اجزای ریز و درشت حبوبات، آرد و امثال آن به کار می رود، غَرویزَن، تُنُگ بیز، تُنُک بیز، پَریزَن، پَرویزَن، چاولی، گَربال، آردبیز، مُنخُل، غَربیل، موبیز، پَرویز، غَربال سجاف جامه، پارچۀ باریک و دراز که در کنارۀ جامه یا دوختنی دیگر از همان رنگ یا رنگ دیگر دوخته می شود، پروز، پراویز، فرویز فریاد، نعره
فریاد. فغان. نعره: از پریزت چنان بلرزد کوه که زمین بومهن بلغزاند. حکیم علی فرقدی (از جهانگیری). ، بیدگیا. (کازیمیرسیکی) (شلیمر) ، سبزه ای که در کنار جوی و رودخانه و تالاب و جائی که آب بسیار باشد بروید. (برهان قاطع) (فرهنگ جهانگیری) ، مخفف پرویزن. آردبیز. غربال