جدول جو
جدول جو

معنی پری

پری((پَ))
مؤنث جن، که به صورت زنی زیبا تصور می شود، نوعی پارچه بسیار لطیف
تصویری از پری
تصویر پری
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پری

پری

پری
فرشته، جن، همزاد، در فرهنگ عوام، موجودی بسیار زیبا نیکوکار و نامرئی که گاه خود را نشان می دهد و با جمالش انسان را فریفته خود می کند
پری
فرهنگ نامهای ایرانی

پری

پری
موجود مافوق طبیعی که اصلش از آتش است و بچشم نیاید و غالباً نیکوکار است آکندگی، مملوی، انباشتگی
فرهنگ لغت هوشیار

پری

پری
موجود افسانه ای و اساطیری نظیر جن به صورت زنی بسیار زیبا که مانند فرشته بال دارد و پرواز می کند و در زیبایی نقیض دیو است، کنایه از زن زیبا، جن
دو روز پیش، پریروز، برای مِثال مرد امروزی هم از امروز گوی / از پری و دی و فردا دَم مزن (محمدشیرین مغربی - لغتنامه - پری)، دو شب پیش، پریشب
پاداش، جایزه
پری
فرهنگ فارسی عمید

پری

پری
مخفف پریر، بر سر واژه های شب و روز می آید و معنای دو شب پیش یا دو روز پیش را می دهد
پری
فرهنگ فارسی معین