جدول جو
جدول جو

معنی پرهازه

پرهازه((پَ زِ یا زَ))
رکوی سوخته و چوب پوسیده که بر زیر سنگ چخماق نهند و چخماق زنند تا آتش در آن گیرد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پرهازه

پرهازه

پرهازه
رکوی سوخته و چوب پوسیده که بر زبر سنگ چخماق نهند و چخماق زنند آتش در آن در گیرد پده پوده
فرهنگ لغت هوشیار

پرهازه

پرهازه
چوب پوسیده، آتَش گیرِه، هر چیزی که با آن آتش روشن کنند، وَقود، هود، پُدِه، شَیاع، آتَش بَرگ، حَطَب، آفروزه، آتَش اَفروز، وَقید، مَرخ، پوک، پُد، پیفِه، فُروزینِه
پرهازه
فرهنگ فارسی عمید

پرهازه

پرهازه
رکوی سوخته و چوب پوسیده که بر زبر سنگ چخماق نهند و چخماق بزنند تا آتش در آن درگیرد و آنرا پده و خف و پود نیز گویند. (جهانگیری) (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا

پروازه

پروازه
توشه و طعامی که کسی همراه برد یا از پس او فرستند، درمنه ای که از پیش عروس برای خرمی بر افروزند، آتشی که پارسیان بشب عروسی بیفروزند و دامن عروس و داماد را بهم بسته گرد آن طواف کنند آتشی که پیش عروس افروزند، ورق زر که ریزه سازند و شب زفاف بر سر عروس و داماد نثار کنند، ورق طلا و نقره که نقاشان بر روی پوست و مانند آن کار میگذاشتند، عیش و خرمی. یا پروازه گوش. لاله گوش
فرهنگ لغت هوشیار

پروازه

پروازه
توشه و طعامی که در سفر یا گردش و شکار با خود بردارند، برای مِثال جانا چه توان کرد که اندر ره عشقت / الا جگر سوخته پروازۀ ما نیست (؟- مجمع الفرس - پروازه)، آتشی که پیش پای عروس و داماد بیفروزند، زرورق و ریزه های زر که در شب عروسی بر سر عروس و داماد نثار کنند
پروازه
فرهنگ فارسی عمید

پروازه

پروازه
توشه و طعامی که در سفر یا شکار همراه خود برند، آتشی که ایرانیان در شب عروسی پیش پای عروس و داماد بیفروزند، ریزه های زرورق یا هر چیز زر مانندی که در عروسی روی سر عروس و داماد می ریزند، عیش و خرمی
پروازه
فرهنگ فارسی معین