پرویش پرویش فرویش. کاهلی. سستی درکار. عطلت. تقصیر در کار. کوتاهی. تنبلی به کار. اهمال: اژدها پیش است و تیغ اندر عقب ایام شد ره مده ای دوست سوی خویشتن پرویش را. امیرخسرو. و این کلمه در غیر این شعر یافته نشد لغت نامه دهخدا
پروین پروین ثریا، نام یک صورت فلکی، ستارگان کوچک نزدیک به هم، دسته ای از شش ستاره درخشان در صورت فلکی ثور فرهنگ نامهای ایرانی