معنی پروش - فرهنگ فارسی معین
معنی پروش
- پروش((پَ رُ))
- آبله ریز یا جوشی که روی پوست بوجود می آید
تصویر پروش
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پروش
پروش
- پروش
- جوششی که از اعضای مردم برآید و آنرا به عربی بَثر یا بَثَر گویند
لغت نامه دهخدا
سروش
- سروش
- شنیدن و فرمانبرداری، فرشته مظهر اطاعت، فرشته پیام آور در فرهنگ زرتشتی
فرهنگ نامهای ایرانی