جدول جو
جدول جو

معنی پرورش کردن

پرورش کردن((~. کَ دَ))
رشد کردن، پرورش یافتن
تصویری از پرورش کردن
تصویر پرورش کردن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پرورش کردن

پرخاش کردن

پرخاش کردن
ستیزیدنمنازعه کردن، تندی کردن درشتی کردن توپ و تشر رفتن عتاب کردن معاتبه
فرهنگ لغت هوشیار

پرستش کردن

پرستش کردن
عبادت کردن ستایش کردن نیایش کردن پرستیدن، خدمت کردن
پرستش کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پرواز کردن

پرواز کردن
پریدن تطییر پرواز زدن پرواز گرفتن بپرواز رسیدن بپرواز بر شدن
پرواز کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پروار کردن

پروار کردن
پروراندن فربه کردن تسمین بپروار بستن بپروار کردن
پروار کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پرخاش کردن

پرخاش کردن
درشتی کردن، تندی کردن، سخن درشت گفتن، پیکار کردن
پرخاش کردن
فرهنگ فارسی عمید

پرواز کردن

پرواز کردن
پریدن، حرکت کردن پرنده یا هواپیما در آسمان، مسافرت کردن با هواپیما
پرواز کردن
فرهنگ فارسی عمید