معنی پروردگار پروردگار((پَ وَ دِ)) پرورش دهنده، پادشاه، یکی از نام های خداوند تصویر پروردگار فرهنگ فارسی معین
پروردگار پروردگار آفریدگار، الله، ایزد، جان آفرین، خدا، دادار، رب، کردگار، یزدانمتضاد: بنده، عبد فرهنگ واژه مترادف متضاد
پروردگان پروردگان فَروَردَگان، جشنی که در قدیم ایرانیان در پنج روز آخر سال یا پنج روز اول سال برپا می کردند، جشنی که روز نوزدهم فروردین یا فروردین روز می گرفته اندفَروَردَجان، پَوَردَگان، فوردَگان، فوردیان، فَروَردَیان فرهنگ فارسی عمید
پروردگان پروردگان پرورش یافتگان. تربیت شدگان: جهانا چه خواهی ز پروردگان چه پروردگان داغ دل بردگان. فردوسی. همه دخت پروردگانش بناز برین گونه بردند پیشش نماز. فردوسی. بخواهد خوردمر پروردگان خویش را گیتی نخواهد رستن از چنگال او سندی و نه هندی. ناصرخسرو لغت نامه دهخدا