جدول جو
جدول جو

معنی پروتز

پروتز((پُ رُ تِ))
هر نوع وسیله مصنوعی جانشین برای جبران نقص عضو، حفظ زیبایی یا هر دو. مانند دندان، چشم یا پای مصنوعی
تصویری از پروتز
تصویر پروتز
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پروتز

پرویز

پرویز
پیروز، مظفر، فاتح
اَلَک، وسیله ای گرد و دیواره دار با سطح سوراخ سوراخ معمولاً ریز که برای جدا کردن ناخالصی، گَردها یا اجزای ریز و درشت حبوبات، آرد و امثال آن به کار می رود، غَربیل، پَریز، تُنُگ بیز، غَرویزَن، غَربال، تُنُک بیز، چاولی، مُنخُل، پَریزَن، آردبیز، گَربال، موبیز، پَرویزَن
پرویز
فرهنگ فارسی عمید

پرواز

پرواز
پَر گشودن و پریدن پرندگان، پرش، پریدن و حرکت کردن در هوا، کنایه از مسافرت کردن با هواپیما، تخته های نازک و باریک به درازی نیم متر که در پوشش خانه بر روی تیرهای سقف، نزدیک به هم می چینند و روی آن ها پوشال یا حصیر می اندازند
پرواز کردن: پریدن، حرکت کردن پرنده یا هواپیما در آسمان، مسافرت کردن با هواپیما
پرواز
فرهنگ فارسی عمید

پرواز

پرواز
پرش، پریدن، تخته های باریکی که روی سقف کنار هم می چینند و حصیر یا پوشال را روی آن می اندازند
پرواز
فرهنگ فارسی معین