معنی پروا پروا ((پَ)) بیم، هراس، تاب، توان، آهنگ، عزم، میل، رغبت، توجه، التفات بیم، هراس، تاب، توان، آهنگ، عزم، میل، رغبت، توجه، التفات تصویر پروا فرهنگ فارسی معین