پرندآور پرندآور جوهردار (شمشیر)، شمشیر جوهردار، برای مِثال یکی باره و گبر و برگستوان / پرندآور و جامۀ هندوان (فردوسی - ۵/۴۲)، دلیران که بودند و گندآوران / کشیدند یکسر پرندآوران (فردوسی - ۴/۵۸) فرهنگ فارسی عمید
پرند آور پرند آور تیغ شمشیر پرند، تیغ و شمشیر جوهردار برندآور: (بینداخت تیغ برند آورش همی خواست از تن بریدن سرش) (دقیقی) فرهنگ لغت هوشیار
پرندوار پرندوار پَریشَب، شب پیش از دیشب، دو شب پیش، شب گذشته، پَرَندوش، پَریدوش، پَردوش، پَرَند فرهنگ فارسی عمید
پرندوار پرندوار شب روز گذشته باشد که پریشب است و آنرا بعربی بارحهالاولی خوانند. پَرندوش. (برهان). پریشب. (رشیدی). و رجوع به پرندوش شود، شمشیر آبدار را گویند. (اوبهی) لغت نامه دهخدا
پرندوش پرندوش شب روز گذشته پریشب پرندوار پرندیش پروندوش پرندوشنی پرندوشینه بارحه الاولی فرهنگ لغت هوشیار