معنی پرگران کردن - فرهنگ فارسی معین
معنی پرگران کردن
- پرگران کردن((پَ. گِ. کَ دَ))
- کنایه از فرود آمدن
تصویر پرگران کردن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پرگران کردن
پریشان کردن
- پریشان کردن
- پراگندن، افشاندن (دانه و مانند آن)، آشفتن آلفتن گوراندن، یا پریشان کردن موی و زلف. از هم باز کردن تارهای آن
فرهنگ لغت هوشیار