جدول جو
جدول جو

معنی پرغازه

پرغازه((پَ زِ یا زَ))
پرغزه، بیخ و بن و پر پرندگان که به گوشت بدن آن ها چسبیده است
تصویری از پرغازه
تصویر پرغازه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پرغازه

پرغازه

پرغازه
بیخ و بن پر جانوران پرنده راگویند و آن بگوشت بدن آنها چسبیده است. (برهان).
لغت نامه دهخدا

پر غازه

پر غازه
بیخ و بن و پر پرندگان که بگوشت بدن آنها چسبیده است پرغزه
پر غازه
فرهنگ لغت هوشیار

پروازه

پروازه
توشه و طعامی که کسی همراه برد یا از پس او فرستند، درمنه ای که از پیش عروس برای خرمی بر افروزند، آتشی که پارسیان بشب عروسی بیفروزند و دامن عروس و داماد را بهم بسته گرد آن طواف کنند آتشی که پیش عروس افروزند، ورق زر که ریزه سازند و شب زفاف بر سر عروس و داماد نثار کنند، ورق طلا و نقره که نقاشان بر روی پوست و مانند آن کار میگذاشتند، عیش و خرمی. یا پروازه گوش. لاله گوش
فرهنگ لغت هوشیار

پرهازه

پرهازه
رکوی سوخته و چوب پوسیده که بر زبر سنگ چخماق نهند و چخماق زنند آتش در آن در گیرد پده پوده
فرهنگ لغت هوشیار