معنی پرسه زدن پرسه زدن((~. زَ دَ)) گردش بیهوده اشخاص بی کار، رفتن مریدی به دستور پیر در بازارها و کوی ها به گدایی تصویر پرسه زدن فرهنگ فارسی معین