جدول جو
جدول جو

معنی پرده خوان

پرده خوان((~. خا))
آن که با استفاده از تصاویر و شمایل و با اشاره به آن ها به نقل داستان های حماسی یا دینی می پردازد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پرده خوان

مرده خوار

مرده خوار
آنکه مرده حورد آنکه لاشه خورد، آنکه از قبل مراسم کفن و دفن و عزداری مردگان ارتزاق کند
فرهنگ لغت هوشیار

مرده خوار

مرده خوار
لاشخور، کسی که برای خوردن غذا در مراسم ختم و عزاداری شرکت می کند
مرده خوار
فرهنگ فارسی معین

خورده خوان

خورده خوان
باقیماندۀ سفره. باقیماندۀ غذا. ته سفره. ته مانده، سفره و خوان کوچک. (ناظم الاطباء). خوان خرد
لغت نامه دهخدا

ساده خوان

ساده خوان
آنکه در خواندن تکلف نکند. (بهار عجم) (آنندراج) :
در دل نغمه چون ز پرکاری
ناله ای بس به ساده خوانی کرد.
ظهوری (از بهارعجم و آنندراج).
بلبل که یکی بوده و بزمزمه هزار گشته زیادش از سیمرغ می شمارد و قمری را به همان ساده خوانیش بر نقش پر طاوس ترجیح میدهد. (ظهوری از بهار عجم و آنندراج)
لغت نامه دهخدا

مرده خوار

مرده خوار
مردارخوار. مردارخور. که از لاشه و مردار شکم سیر کند. که از گوشت مردار غیر مذبوح تغذیه کند. لاشه خوار:
چون خورم اندوه چون همی بخورد
گردش این چرخ مرده خوار مرا.
ناصرخسرو.
هشدار چو مرده خوار کرکس
مرغان همه را حقیر مشمر.
ناصرخسرو.
از تن حلال خواری و از روح مرده خوار
تن مدح را و جانت سزای هجا شده ست.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

پری خوان

پری خوان
آنکه تسخیر جن کند افسونگر جن گیر پری خوان پریسای پری افسا پری افسای، جمع پری بندان
فرهنگ لغت هوشیار