معنی پردگی گشتن - فرهنگ فارسی معین
معنی پردگی گشتن
- پردگی گشتن((پَ دِ. گَ تَ))
- در حجاب شدن، پنهان شدن
تصویر پردگی گشتن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پردگی گشتن
پردخت گشتن
- پردخت گشتن
- فارغ شدن:
هر آنگه که پردخت گشتی ز کار
ز داد و دهش وز می و کارزار...
فردوسی
لغت نامه دهخدا