معنی پردختگی - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پردختگی
پردختگی
- پردختگی
- حالت و چگونگی پردخته. و رجوع به پردخته شود
لغت نامه دهخدا
پردختنی
- پردختنی
- در خور پرداختن قابل پرداختن انجام دادنی بجا آوردنی
فرهنگ لغت هوشیار
پردختنی
- پردختنی
- پرداختنی. لایق پرداختن. از در پردختن. شایستۀ پرداختن:
چو آمد گه بار پردختنی
که گردد تن آسان ز ناخفتنی.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
پرداختنی
- پرداختنی
- در خور پرداختن قابل پرداختن انجام دادنی بجا آوردنی
فرهنگ لغت هوشیار