جدول جو
جدول جو

معنی پردازنده

پردازنده((پَ زَ دِ))
ادا کننده، صیقل دهنده، سازنده، مرتب کننده، نوازنده ساز، خواننده نغمه
تصویری از پردازنده
تصویر پردازنده
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پردازنده

پردازنده

پردازنده
اسم پرداختن، تادیه کننده مودی کار سازی کننده، جلا دهنده صیقل دهنده، سازنده مرتب کننده فراهم آورنده، آراینده زینت دهنده، مقید شونده، خالی کننده تهی کننده، تمام کننده بپایان رساننده، گیرنده رباینده، رفع کننده مرتفع سازنده، رای زننده مشورت کننده. -11 بس کننده اکتفاکننده، شرح دهنده شارح، ترک دهنده، ترک کننده، دور شونده جدا شونده. -16 کشنده قاتل، در سازنده. -18 نوازنده ساز خواننده نغمه. -19 برانگیزنده،0 واگذارنده،1 توجه کننده
فرهنگ لغت هوشیار

پردازنده

پردازنده
پرداخت کننده، جلا دهنده، آرایش دهنده، پول دهنده
پردازنده
فرهنگ فارسی عمید

پردازنده

پردازنده
نعت فاعلی از پرداختن. رجوع به پرداختن شود
لغت نامه دهخدا

پرهیزنده

پرهیزنده
دوری کننده حذر کننده اجتناب کننده محتذر محتاط، نگهبان حافظ
پرهیزنده
فرهنگ لغت هوشیار