جدول جو
جدول جو

معنی پرتست

پرتست((پُ رُ تِ))
بازخواست، اعتراض، برگشت، اعتراض دارنده چک یا برات هنگامی که با عدم وصول روبرو شود، واخواست
تصویری از پرتست
تصویر پرتست
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پرتست

پرتست

پرتست
اگر مدیون برات یا سفته ای را که واخواست داشته باشد تا ده روز بعد از انقضای مدت نپردازد داین یا بستانکار بوسیله دادگاه اعتراض نامه ای بمدیون فرستد و ویرا بتعقیب در دادگاه تهدید کند. این عمل را پرتست کردن (واخواست کردن) نامند واخواست اعتراض
فرهنگ لغت هوشیار

پرتست

پرتست
در اصطلاح بانکی مستعمل در فارسی، اعتراض قانونی بر خودداری از پرداخت سندی که تعهد کرده باشند: چون حواله و سفته ای. و این کلمه اصل کلمه پرتست باشد که در اصطلاح بانکی و تجاری متداول است. رجوع به پرتست شود
لغت نامه دهخدا

پرگست

پرگست
پناه بر خدا، حاشا، هرگز، مَعاذ اللّه، پَرگَس، بَرگَست، عیاذا بالله، برای مِثال رودکی استاد شاعران جهان بود / صدیک از او تویی کسائی؟ پرگست (کسائی - ۴۹)
پرگست
فرهنگ فارسی عمید

پروتست

پروتست
اعتراض، پرخاش، در بانکداری اعتراض نسبت به نکول برات یا تاخیر پرداخت وجه سفته و برات، واخواست
پروتست
فرهنگ فارسی عمید

پرگست

پرگست
هرگز. معاذاﷲ. پرگس. دورباد. مبادا. (نسخه ای از فرهنگ اسدی). بمعنی معاذاﷲ است که در مقام انکار باشد یعنی مبادا که چنین باد. چون معاذاﷲ بود و مبادا بود. (فرهنگ اسدی چ طهران). خدای ناکرده. حاشا:
تشتر راد خوانمت پرگست
او چو تو کی بود بگاه عطا.
دقیقی.
رودکی استاد شاعران جهان بود
صدیک از وی توئی کسائی ؟ پرگست.
کسائی.
بهمت چون فلک عالی بصورت همچو مه رخشا
فلک چون او بود پرگست مه چون او بود حاشا.
قطران.
، دور:
ابوسعد آنکه از گیتی بدو پرگست شد بدها
مظفر آنکه شمشیرش ببرد از دشمنان پروا.
دقیقی.
سخنها که گفتی تو پرگست باد
دل وجان آن بدکنش پست باد.
فردوسی.
بدو گفت پرگست باد این سخن
گر ایدون که این رزم گردد کهن
پراکنده گردد بجنگ این سپاه
نگه کن کنون تا کدام است راه.
فردوسی.
این کلمه در کتاب مینوخرد فصل 53 فقرۀ 7 آمده و وِست آنرا، بهر صورت. بهرحال. طوری. قسمی. معنی کرده است و فقرۀ مذکور از مینوخرد چنین است: ’اُاگرپرگست اندریزتان مینویان اُگیتیان اُمردمان اُگاوان اُگوسپندان اُسکان اُسک سردگان اُاَوَردام اُدهشن هرمزد خدای جست ایستد...’ و این کلمه را بصور دیگری چون: یرگست، ترگست، نرگست، برگشت، برگشته، برگس، برگست، پرگس، یرگس نیز ضبط کرده اند. رجوع به هر یک از آن کلمات در ردیف خود شود
لغت نامه دهخدا

پروست

پروست
مارسل. درام نویس و مؤلف رمان از مردم فرانسه. مولد او بسال 1862 م. در پاریس و وفاتش بسال 1941 میلادی بود. از تألیفات اوست: دمی ویرژها. نامه های زنان. ویرژ فورتها. وی عضو فرهنگستان فرانسه بود
لغت نامه دهخدا