جدول جو
جدول جو

معنی پراگنیدن

پراگنیدن((پَ گَ دَ))
گستردن، پخش شدن، سرپیچی کردن
تصویری از پراگنیدن
تصویر پراگنیدن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پراگنیدن

پراگنیده

پراگنیده
پاشیده پاچیده پریشان پخش بشولیده پشولیده پرت وپلا متفرق متشتت، تلف شده صرف شده، گوناگون متفرق، بیگانه غریب مقابل خویش، شیفته شوریده مجذوب، بیشعور کم عقل، بی بندوبار لاابالی بی حفاظ، مشهور، حق ناشناس پست، مطالب جدا و تاء لیف ناشده. یا بخت پراگنده. بخت بد. یا پراگنده بودن، پهن بودن گسترده بودن
فرهنگ لغت هوشیار