شهیر بودن. برتر بودن: تو چیزی مدان کز خرد برتر است خرد بر همه نیکوئی ها سر است. فردوسی. ز گودرزیان مهتر و بهتر است به ایران سپه بر دو بهره سر است. فردوسی. مرا پشت بودی گر ایدر بدی به قنوج بر لشکرم سر بدی. فردوسی. بدی کو بدان جهان را سر است به پیری رسیده کنون بدتر است. فردوسی
دیدن گری در خواب، دلیل مال و خواسته بود. اگر در گری خارش کرد و ریم در آن بود، دلیل که مال یابد. اگر دید بر تن او گر سیاه بود دلیل که مال یابد. جابر مغربی گوید: اگر بیند گر داشت و همه از دامن او فروریخت، دلیل که مال جمع کرده را تلف کند. محمد بن سیرین
چیزی را از صافی یا غربال و جز آن بیرون کردن چیزی آب دار را از الک و مانند آن در کردن تا صاف شود آرد و مانند آنرا از تنگ بیزی بیرون کردن تا سبوس و نخاله آن گرفته شود پالیدن پالاییدن صافی کردن تصفیه، صافی و روشن شدن، پاک کردن تطهیر کردن، پاک شدن مطهر شدن، تباه کردن ضایع کردن، تباه شدن ضایع شدن، تهی کردن بپرداختن خالی کردن، کشیدن روغن و مانند آن: پالودن روغن، ریختن فرو ریختن جاری شدن، تراویدن ترابیدن زهیدن، گداختن ذوب کردن بقالب ریختن سیم و زر و مانند آن، تمام شدن کاستن، -13 تشکیک کردن انتقاد کردن، -14 نجات دادن خلاص دادن، خلاص شدن نجات یافتن، بزرگ شدن، -17 بزرگ گردانیدن، تر کردن نمناک کردن آغشتن، یا پالودن رنگ رخ از کسی. پریدن رنگ او