معنی پخته کردن پخته کردن((~. کَ دَ)) کامل کردن، آماده ساختن کسی برای انجام کاری تصویر پخته کردن فرهنگ فارسی معین
تخته کردن تخته کردن پهن کردن، بساط خود را بر چیدن، ساکت ماندن، یا تخته کردن دکان. بند کردن دکان بستن آن تعطیل کردن آن، جمع کردن بساط خود فرهنگ لغت هوشیار
اخته کردن اخته کردن تخم کشیدن، خصی کردن، مدتی در برف یا یخ نهادن گوشت خام تا ترد و نازک شود فرهنگ فارسی معین