جدول جو
جدول جو

معنی پختکاب

پختکاب((پُ تَ))
جوشانده گیاهان دارویی برای شستشوی بدن بیمار
تصویری از پختکاب
تصویر پختکاب
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پختکاب

پختکاب

پختکاب
داروهایی که در آب ریزند و جوشانند و بدن مریض را بدان شویند جوشانده مقداری گیاه و علفهای دارویی برای شستشوی بدن بیمار نطول اسپرم آب آبزن
فرهنگ لغت هوشیار

پختکاب

پختکاب
آبی که در آن دارویی برای شستشوی بدن بیمار را بجوشانند، اسپرم آب
پختکاب
فرهنگ فارسی عمید

پختکاو

پختکاو
داروهایی که در آب ریزند و جوشانند و بدن مریض را بدان شویند جوشانده مقداری گیاه و علفهای دارویی برای شستشوی بدن بیمار نطول اسپرم آب آبزن
فرهنگ لغت هوشیار

پختکاو

پختکاو
ادویه ای که در آب بجوشانندو بدن مریض بدان شویند. اسپرم آب. پختکاب. (فرهنگ رشیدی). و معنی ترکیبی آب پخته است. (فرهنگ رشیدی)
لغت نامه دهخدا