تحریک اعصاب سطحی وروجلدی زیر بغل یا کف یا بوسیله انگشت یا پر مرغ و یا شیئی دیگر که نتیجه اش واکنش شخص بصورت خنده است. این تحریک ممکنست در نقاط دیگر بدن از قبیل تحریک اعصاب سطحی تهی گاه و شکم نیز انجام شود غلغلک پخلوچه
پِخلوُچَه. پِچلیچه. غلغلیچ. غلملیچ. (رشیدی). غلفچ. غلمچ. قلفچه. غلغلک. غلغلی. و آن چنانست که انگشت در زیر بغل کسی کنند و بنوعی بجنبانند که بخنده افتدیا کف پای یا کف دست خارند بدان مقصود: در میان فرس میدانی چه باشدپخپخو در هری پخلوچه گویند از صغیر و از کبیر. نیازی صاحب فرهنگ منظومه (از رشیدی)