جدول جو
جدول جو

معنی پای خوشه

پای خوشه((ش ِ))
زمین پر از گل و لای که به سبب تردد مردم و حیوانات خشک و سخت شده باشد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پای خوشه

پای خوشه

پای خوشه
زمین گلناک و مرطوب که بسبب رفت و آمد بسیار خشک و سخت شده باشد
پای خوشه
فرهنگ لغت هوشیار

پای خوشه

پای خوشه
از پای و خوشه که از خوشیدن بمعنی خشکیدن است، زمین که از بسیاری آمد شد مردمان سخت و صلب شده باشد. رشیدی در ذیل پای خوش و پای خوشه گوید: ’زمین گلناک که لگدکوب کرده از کثرت مالش خشک شود، مرکب از پا و خوش که اسم مفعول است از خوشیدن بمعنی خشک شدن’. و در ذیل پای خوشه آرد: ’یعنی زمینی که تر باشد و به آمد و شد مردم و حیوانات خشک شود چه خوشه بمعنی خشک شده آمده... اما یحتمل که پای خوسته باشد که چنین خوانده باشند. واﷲ اعلم’. زمینی راگویند پر از گل و لای که بسبب تردد مردم و حیوانات دیگر بر آن خشک و سخت شده باشد. (برهان) :
بهار پر برگشته ست پای خوشه زمین
بهشت خرم گشته ست خشک شورستان.
فرخی
لغت نامه دهخدا

پای خوش

پای خوش
زمین گلناک و مرطوب که بسبب رفت و آمد بسیار خشک و سخت شده باشد
پای خوش
فرهنگ لغت هوشیار

پای خوش

پای خوش
رسول یهوه، دوازدهمین انبیاء اصغر و ختم مصنفین عهد عتیق بود. از او چندان اطلاعی نداریم. محتمل است تخمیناً در سال 416 قبل از مسیح یعنی در اواخر حکومت لخمیا بعد از حگی و زکریا در هنگام اغتشاش عظیمی که درمیان کهنه وقوم یهود روی نموده بود نبوت می نمود. (از قاموس کتاب مقدس). این اسم خاص نویسنده کتاب نیست و نشانه ای که نام نویسنده را مشخص کند در دست نداریم. اما به جای نام او از اشاره ای که در سِفْر 3 آیۀ اول آمده است چنین به نظر می رسد که کسانی او را پیغمبر می دانسته اند، اما قصد او در آن عبارت این است که فرشتۀ خدا نازل خواهد شد. کتاب ملاکی در آخر پیغمبران کوچک قرار دارد و نشان می دهد که این سِفْر مربوط به بعد از جلای بابل است. محتویات کتاب هم همین را نشان می دهد
لغت نامه دهخدا

پای خوست

پای خوست
هر چیز که در زیر پای کوفته شده باشد لگد کوب لگدمال پای خاسته پا خسته پای خوست
فرهنگ لغت هوشیار

پای خاره

پای خاره
سنگی باشد که چرک پاراپاک کند سنگ پا قیشور، هر چیز که چرک پا را بسترد
فرهنگ لغت هوشیار